دیزاین در هنر: اصولی که کلاس هنر را متحول می‌کند

نوشته: دپارتمان هنر نگره، دی ماه ۱۴۰۳

دیزاین یا طراحی یکی از پایه های هنر است که فراتر از خلق زیبایی، به نظم‌بخشی و معنا دادن به اثر هنری کمک می‌کند. درک اصول دیزاین به عنوان جعبه ابزار آموزش و زبان مشترک دانش‌آموزان و معلمان در کلاس هنر است. با استفاده از اصولی همچون تعادل، تناسب، ریتم و هماهنگی، دانش‌آموزان یاد می‌گیرند چگونه ایده‌های خود را به شکلی موثر و زیباشناسانه بیان کنند. اهمیت دیزاین در آموزش هنر نه فقط در ایجاد آثار هنری، بلکه در تقویت تفکر خلاق، حل مسئله، سواد بصری و توانایی تحلیل تجسمی نیز نمایان است. در این مقاله، به بررسی اصول دیزاین و نقش آن‌ها در ایجاد فضایی پویا و معنادار در کلاس هنر می پردازیم.

 

طراحی یا دیزاین چیست؟

پیش از هر چیز  بهتر است دوجنبه مختلف این اصطلاح  را بررسی کنیم: «دیزاین» (Design) در هنر، از یک سو به فرآیند سازمان‌دهی و برنامه‌ریزی در خلق یک اثر هنری اشاره دارد و از سوی دیگر، به شکل کلی یا ظاهر بصری آن اثر(فرم یا ترکیب بندی) مربوط می‌شود. به بیان دیگر، دیزاین، هم به‌عنوان فرآیند و هم به‌عنوان نتیجه نهایی شناخته می‌شود. برخی آن را  نقشه بنیادینی می دانند که هنرمند براساس آن کلیت اثرش را بنا می کند و  به «نمای کلی بصری یک اثر هنری، شامل ترکیب‌بندی و سبک» اشاره دارد. دیزاین یک اثر هنری به معنای سازماندهی و ترتیب عناصری است که هنرمند برای بیان احساسات یا ایده‌های خود در اختیار دارد. این واژه همچنین به‌عنوان فعل نیز استفاده می‌شود، مانند طراحی کردن یک شیء. لباس‌ها، خودروها، ساختمان‌ها و باغ‌ها برای اهداف عملی و زیبایی‌شناختی طراحی یا تنظیم می‌شوند. حرفه‌های هنری بسیاری از این اصطلاح استفاده می‌کنند، از جمله طراحی مد، طراحی داخلی، طراحی گرافیک و موارد دیگر.

تمام عناصر و اجزاء  طراحی باید یک کل کامل و هماهنگ و منسجم را تشکیل دهند.بنابراین پیامی که یک فرد خلاق می‌خواهد منتقل کند، از طریق سازمان‌دهی فرمی هر اثر هنری آشکار می‌شود؛ چه یک مجسمه سفالی ساخته‌شده توسط یک کودک کلاس اول، یک گلدان سنگی چینی، یک نقاشی از مری کسات، یا یک ویدئو اینستالیشن از بیل ویولا  باشد؛ همگی شامل طراحی، ساختار و ارتباط عناصر فرعی با یک کل یکپارچه هستند.

اصول دیزاین یا سازمان دهی

اصول طراحی، ابزاری برای هنرمندان است تا از طریق آن‌ها عناصر هنر را سازمان‌دهی و هدایت کنند. این اصول راهنمایی برای خلق آثار هنری موفق هستند، اما به هیچ‌وجه قوانین سخت و غیرقابل تغییر نیستند. هر اثر هنری منحصربه‌فرد است و روش‌های استفاده از عناصر و اصول طراحی نیز از هنرمندی به هنرمند دیگر متفاوت است. در ادامه، به بررسی برخی از اصولی مانند وحدت، ریتم، تناسب و تعادل می پردازیم.

وحــــدت؛ وحدت به معنای یکپارچگی یا کامل بودن یک تصویر است. هنرمندان از وحدت و هارمونی برای پیوند دادن اجزای یک ترکیب استفاده می‌کنند تا کل اثر هنری معنادار و هماهنگ به نظر برسد.برای ایجاد وحدت یا هارمونی در یک اثر هنری، هنرمندان اجزا و عناصر مشابه را به شکلی منظم و هماهنگ در کنار هم قرار می‌دهند تا حس ثبات و پیوستگی ایجاد شود. همچنین، وحدت می‌تواند از ترکیب فرم و معنای اثر هنری حاصل شود.

ریتـــــم؛ ریتم در آثار هنری یک ضرباهنگ بصری ایجاد می‌کند و مسیرهایی را برای حرکت بیننده و کنترل سرعت این حرکت فراهم می‌کند. هنرمندان می‌توانند با استفاده از هر یک از عناصر طراحی – خطوط، نواحی نور و سایه، نقاط رنگی، تکرار اشکال و فضاها، یا سطوح بافت‌دار – ریتم ایجاد کنند.

تنـــــاسب؛ تناسب به روابط اندازه‌ای بین بخش‌های مختلف یک اثر هنری اشاره دارد. هنرمندان می‌توانند از مقیاس و تناسب برای ایجاد حس عمق، واقع‌گرایی، بی‌نظمی و درام استفاده کنند. در حالی که برخی هنرمندان برای دستیابی به اهداف بیانی خود به استفاده از تناسب پایبند هستند، برخی دیگر با تحریف تناسب یا کنترل آن به روش‌های دیگر، ایده‌ها و احساسات را منتقل می‌کنند.

تعـــــادل؛ تعادل ارتباط نزدیکی با جنبه تناسب در طراحی دارد. تعادل به توزیع وزن در یک ترکیب بندی اشاره دارد. اگرچه وزن واقعی عاملی در مجسمه‌سازی و معماری است، اما اصل تعادل زیبایی شناختی بیشتر به سنگینی بصری شکل‌ها و فرم‌ها در یک اثر هنری اشاره دارد. تعادل یک اثر هنری بر برابری و تنش ترکیب تأثیر می‌گذارد و می‌تواند احساس آرامش یا هرج‌مرج را به اثر بدهد. تاریخ هنر نشان می‌دهد که اکثر تمدن‌ها (از جمله هندو، آزتک و ژاپنی) یک مرحله طراحی متقارن را تجربه کرده‌اند. هنرمندان رنسانس متأخر تقارن را بسیار ارزشمند دانسته اند اما دادائیست‌های دهه ۱۹۲۰ و اکسپرسیونیست‌های انتزاعی دهه ۱۹۵۰ تمام شباهت‌های نظم بصری متعارف را کنار گذاشتند. در عین حال، در دهه ۱۹۶۰، بسیاری از نقاشان هارد-اج و هنرمندان پاپ آن را به خاطر سادگی و تأثیر مستقیم آن بر مخاطب احیا کردند..

تاکــــید؛ به عنوان یک اصل هنری، تاکید به منطقه‌ای از یک اثر هنری که توجه را به خود جلب می‌کند یا علاقه را برمی‌انگیزد، اشاره دارد. معمولاً جایی است که بیننده ابتدا به آن نگاه می‌کند. هنرمندان با تضاد عناصر هنر، مانند رنگ یا شکل، بر تاکید اثر می‌گذارند.

حرکــــت؛حرکت را می‌توان به دو روش در نظر گرفت: روش اول به نحوه‌ی نشان دادن حرکت توسط هنرمند با استفاده از عناصر و اصول هنر اشاره دارد. روش دوم، به جریان بصری یک اثر هنری اشاره دارد، که مسیر چشم بیننده را به هنگام نگاه به اثر هنری مشخص می‌کند.خطوط، لبه‌ها، شکل‌ها و رنگ‌ها می‌توانند توسط هنرمند برای هدایت مسیر از طریق یک اثر هنری به عنوان نقشه‌ای برای دنبال کردن چشم استفاده شوند.

تنـــــوع؛ تنوع به تفاوت‌های عناصر در یک اثر هنری اشاره دارد که باعث ایجاد تفاوت، تضاد و انرژی در ترکیب می‌شود. تنوع به هنرمندان اجازه می‌دهد تا تنوع بصری ایجاد کنند که بیننده را به جستجو و کشف جزییات اثر هنری ترغیب کند. با این حال، مهم است که تنوع با وحدت ترکیب شود تا اثر هنری شلوغ و گیج‌کننده نباشد.

معلمان هنر و توسعه مهارت‌های طراحی و تحلیل بصری در کودکان

یکی از وظایف آموزش هنر، توسعه آگاهی کودکان نسبت به طراحی است. اصطلاحات طراحی آغازگر زبانی مشترک میان معلم و دانش‌آموزان است. در واقع عناصر و اصول طراحی جعبه ابزار هنرمندان هستند؛ پس دانستن این ابزار نه تنها مهارت‌های هنر استودیویی دانش‌آموزان را بهبود می‌بخشد و به آن‌ها درک عمیق‌تری از دیدن آثار هنری می‌دهد، بلکه به آن‌ها کمک می‌کند تا شهروندانی بهتر و آگاه‌تر شوند و آن‌ها را برای دنیای بصری پیچیده و فرهنگ به هم پیوسته مدرن آماده می‌کند که نیازمند حل‌کنندگان خلاق مسائل است.

معلمی که دانش کافی درباره طراحی نداشته باشد، در هنگام نیاز به آموزش و کمک به کودکان برای خلق آثار خود یا درک آثار دیگران محدود خواهند بود. وظیفه معلم و مربیان هنر این است که منابعی را گردآوری کنند تا به کودکان بیاموزند عناصر و اصول طراحی را شناسایی کرده و درک آنها را با فعالیت‌های هنری مرتبط تقویت کنند.

 

مزایای تدریس عناصر و اصول طراحی

-اصول طراحی دانش و واژگان پایه‌ای برای بحث درباره هنر و خلق هنر دانش آموزی فراهم می‌آورد و از همین رو با رویکرد آموزش جامع هنر مرتبط است. در این نگاه، ویژگی‌های فرمی وسیله‌ای است که به دانش‌آموزان امکان می‌دهد هنر خود و دیگران را تحلیل و بررسی کنند. اما به یاد داشته باشید، علی رغم اینکه عناصر و اصول در آموزش واژگان خاص هنر مهم  است اما آن‌ها یک عنصر پشتیبانی‌کننده در برنامه درسی هستند، نه محور اصلی آن.  تمرین‌های مکرر و وقت‌گیر، مانند ساخت چرخ رنگ یا تمرین‌های طراحی مشابه، به‌ویژه زمانی که هر سال تکرار شوند، توصیه نمی‌شود.

-وقتی کودکان/دانش آموزان دانش تحلیل رسمی را کسب می‌کنند، می‌توانند این دانش را در هر موقعیتی و با هر فرم بصری به کار ببرند. اگر آنها با یک شیء در موزه مواجه شوند که پیش‌زمینه‌ای درباره آن ندارند – مثلاً یک مجسمه چوبی آفریقایی یا نقاشی یا مجسمه می‌توانند تعامل خود را با آن از طریق بحث درباره ویژگی‌های فرمی آن آغاز کنند. این تحلیل، اطلاعات مهمی درباره هنر، مانند هدف آن در فرهنگ خاستگاه، معنای آن برای خالقان، یا مقایسه آن با آثار مشابه دیگر، فراهم نمی‌کند. اما درک این اطلاعات مختلف می‌تواند پاسخ ما را پیچیده‌تر و پخته‌تر کند.

-کودکان/دانش آموزان همچنین می‌توانند مهارت‌های تحلیل صوری، مفاهیم و واژگان خود را در مشاهدات و بحث‌هایشان درباره طبیعت (مانند نورها، سایه‌ها و تضادها در چشم‌اندازی در یک روز بارانی) و هر نوع شیء طراحی‌شده (صندلی‌ها، دوچرخه‌ها، اسکیت‌بوردها، پوسترهای فیلم، دستگاه‌های دیجیتال، لباس‌ها، اتاق‌ها و ساختمان‌ها) به کار ببرند.

-علاوه بر این زبان طراحی مبنایی برای بحث درباره آثار دانش‌آموزان فراهم می‌کند و این گفتگو می‌تواند به‌محض اینکه کودکان و دانش آموزان از طریق استفاده و شناسایی، معنای واژگان را درک کردند، آغاز شود.

راهبردهایی آموزشی برای کاربرد  اصول و مبانی طراحی

اصول و مبانی به‌عنوان ابزار، نه هدف: اصول طراحی شبیه نقشه‌ای هستند که ساختاری برای حرکت در دنیای بصری فراهم می‌کنند، اما خود سفر نیستند. آموزش آن‌ها به‌صورت مجزا می‌تواند هنر را به یک فعالیت کلیشه‌ای تبدیل کند، نه یک ابزار بیان. اما وقتی در پروژه‌های معنادار گنجانده شوند، می‌توانند فهم عمیق‌تری برای دانش آموزان ایجاد کنند.

حرکت به‌سوی ایجاد معناهای شخصی:طراحی درس‌هایی پیرامون تم‌ها و مضامین یا سؤالاتی که با دانش‌آموزان ارتباط شخصی برقرار می‌کند، با اهداف آموزش هنر معاصر همخوان‌تر است. با اجازه دادن به دانش‌آموزان برای بیان فردیت و تجربیاتشان، می‌توانیم درک عمیق‌تری از هنر به‌عنوان یک شکل از ارتباط و کشف خود ایجاد کنیم.

استفاده از آثار هنری از فرهنگ ها و دوره های متنوع: با توجه به اینکه هنرمندان جوامع غیرغربی ممکن است از عناصر و اصول طراحی، به طرزی شهودی و یا با شیوه های دیگر استفاده کنند، بهتر است برای درک این شیوه های متنوع از میان آثار هنری در رسانه ها، فرهنگ ها و دوره های مختلف تاریخ هنر در آموزش خود بهره ببرید.

شما چگونه این چالش‌ها را در کلاس درس خود مدیریت می‌کنید؟ آیا براساس این دیدگاه‌ها، روش‌های فعلی خود را تغییر خواهید داد؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات پیشنهادی

برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.