نوشته: زینب حیدری، دپارتمان هنر نگره،فروردین ۱۴۰۳
در دنیای بیانتهای نقاط رنگی، فریاد ِ بی صدایِ ذهنی خلاق به گوش میرسد که میگوید: «من هستم!» این غوغا و هیاهو، داستان زندگی یایویی کوساما، یکی از موفقترین هنرمندان زن جهان را بازگو میکند که با تکیه بر استعداد بینظیرش در خلق معانی متفاوت از طوفانهای زندگی، راه خود را به قلب جوامع هنری باز کرده است. کوساما، که از کودکی با توهمات و اختلالات روانی دست و پنجه نرم میکرد، با هنر خود توانست ،جهان پر از آشفتگیهای ذهنیاش را به آثاری آکنده از شبکه های پیچیده همراه با الگوهای رنگی و تکرارشونده تبدیل کند. نقطهها، رنگها و ماندالاهای پرتکرار در کارهای او، زبان بصریِ قدرتمندی هستند که مخاطبان را به سفر در اعماق ناخودآگاه هنرمند دعوت میکنند.
چشم انداز غمانگیز: پشت پرده دوران کودکی کوساما
یایویی کوساما، متولد سال ۱۹۲۹ در کشور ژاپن، هنرمندی چندرسانهای است که در رشته های مختلف هنری از جمله نقاشی، مجسمهسازی، نویسندگی و مد فعالیت دارد. خانوادهی او از افراد سرشناس و صاحب بزرگترین مرکز توزیع بذر کشاورزی منطقه بودند؛ با این حال، دوران کودکی این هنرمند، چندان ایدهآل نبود و زندگی به ظاهر آرام و مرفه اش، با رازهای تاریک و غمانگیزی همراه بود. اسراری که داستان زندگی او را از همان ابتدا با تراژدی در هم آمیخت.
فضای حاکم بر رابطه والدین کوساما، مملو از سردی و تنش بود. پدر، از اینکه به عنوان شرط ازدواج با خانوادهای ثروتمند، نام خانوادگی همسرش را به دوش میکشید، احساس حقارت میکرد و به تلافی این موضوع، اوقات زیادی را دور از خانه، به عیاشی و خوشگذرانی میگذراند. مادر، که از رفتارهای پدر به شدت آزرده خاطر بود، خشم خود را به جای همسرش، بر سر یایویی خالی میکرد. او بارها، دختر خردسالش را به دنبال جاسوسی از ماجراهای عاشقانه پدر میفرستاد، که در نتیجهی این تعقیب و گریزها، علاوه بر ایجاد بیماری وسواس فکری-عملی، شکهای عمیقی نسبت به تمایلات جنسی انسانی در روان کوساما ایجاد شد.
از تاریکی نوجوانی تا روشنایی هنری
یایویی کوساما در سن ده سالگی، با نخستین توهمات بصری خود را تجربه کرد. هنرمند با مرور خاطراتش از دوران کودکی میگوید:
“All the Eternal Love I Have for the Pumpkins”, ۲۰۱۶, Yayoi Kusama
«تمام عشق ابدی که برای کدو تنبل دارم»، ۲۰۱۶
این تجربههای منحصر به فرد، کوساما را به سمت نقاشی و خلق آثاری از جنس الگوهای پرتکرار و نقاط خالخال هدایت کرد که بعدها به عنوان امضای شخصی آثارش تبدیل شدند. در آثار او هر خط و نقطه روی کاغذ، نه تنها یک فعل هنری، بلکه نوعی رهایی و غلبه بر آن درد و رنج و اندوهی بود که در وجود او ریشه دوانده بود. علاوه بر این روان پریشی ها، سنگهای سفید و صاف رودخانهای نیز از دیگر عناصر مورد توجه این هنرمند در پروسه ی خلق هنری در دوران بزرگسالی اش بودند.
داستان زندگی کوساما در دوران نوجوانی، به سمت تاریکی بیشتری پیش رفت، حدود سیزده سالگی، به یک کارخانه نظامی جهت دوخت چتر نجات برای ارتش ژاپن فرستاده شد. صدای آژیر حملههای هوایی و رعب و وحشت ناشی از بیرحمیهای جنگ جهانی دوم، تأثیرات قابل توجهی بر زندگی شخصی و هنری کوساما گذاشت. محیط تاریک و سربسته کارخانه، مفاهیمی چون آزادی را برای او پررنگتر از هر زمان دیگری کرد. به طوریکه این تجربه، به خلق آثار هنری ضد جنگ در دوران بزرگسالیاش انجامید. همچنین، او در این دوران (در دهه ۱۹۶۰) با استفاده از مهارت خیاطی که آموخته بود، ساخت مجسمههای نرم را آغاز کرد.
داستان رهایی از زندگی محدود به آزادی هنری
کوساما در برابر تعالیم مادری که خواهان تربیت دخترش، بر اساس قواعد و رسوم سنتی بود، سر خم نکرد و در عوض، علاقه خود را به جهان بیکران هنر نشان داد. شور و اشتیاقش در این مسیر به حدی بود که او را راهی سفر به دیگر شهرهای کشور کرد تا در مسیر تحصیلات هنری گام بردارد.
در آن زمان، که هنوز فرهنگ غربی در ژاپن چندان رواج نداشت، نقاشی ژاپنی یا «نیهونگا»[i] به عنوان هنری اصیل و ملی، جایگاه ویژهای در جامعه داشت. به همین خاطر، هنرمندان جوان ملزم به تسلط بر این سبک بودند. کوساما نیز در این میان، ناگزیر به یادگیری این روش نقاشی شد. اما دیری نپایید که روح سرکش او در چارچوب محدود و سنتی این شیوه تاب نیاورد و در جستجوی آزادی و خلاقیت، به سوی جنبش های آوانگارد اروپایی و آمریکایی گرایش پیدا کرد.
در دهه ۱۹۵۰ با وجود برگزاری چندین نمایشگاه انفرادی در ژاپن، آثار او آنچنان که باید، مورد توجه قرار نگرفت. به همین خاطر، کوسامای جوان در طلب رسیدن به اهداف خود و رهایی از سنتهای سختگیرانه جامعه و رفتارهای خشونتآمیز مادر، تصمیم به ترک وطن کرد و راهی سفری پرفراز و نشیب به سوی دنیای ناشناخته شد.
ناگفته نماند که آزارهای روانی مادر، همچون سایهای سیاه، کوساما را رها نمیکرد و در لحظه وداع، آتش خشم دختر جوان را دوباره شعلهور کرد. مادرش در حالی که کمک مالی برای خروج او از کشور را فراهم میکرد، با لحنی تحقیرآمیز به هنرمند جوان هشدار داد که «دیگر هرگز پایش را به خانه نگذارد». این بیمهری، طوفانی از خشم و انزجار را در کوساما برانگیخت و در واکنشی دردناک، صدها اثر هنری خود را نابود کرد. گرچه این عمل به ظاهر جنبهی تخریبی داشت، اما نقطه عطفی در زندگی کوساما بود. چرا که خود را از قید و بند گذشته رها کرد و با عزمی راسخ تر به فعالیت هنری خود ادامه داد.
راهی به دور از خانه: مسیر جستجو و آزادی کوساما
در سال ۱۹۵۷، کوساما با رویای درخشش در صحنهی هنری جهان، به شهر سیاتل آمریکا مهاجرت کرد و اقدام به برگزاری اولین نمایشگاه نقاشی خود نمود. با این حال، حدود یک سال بعد، او به دنبال یافتن زمینه ای برای رشد وشکوفایی بیشتر خود، نیویورک را به عنوان مقصد بعدی انتخاب کرد. این تصمیم نه تنها به عنوان یک گام مهم در پیشرفت حرفهی هنری اش، بلکه نتیجهی ارتباطی بود که با جورجیا اوکیف، چهره ای مشهور و پیشرو در میان زنان هنرمند برقرار کرده بود. اوکیف، متحیر از دیدن آثار کوساما، به او توصیه کرد که برای رسیدن به اهدافش، باید به نیویورک برود و تازهترین آفرینش های هنری خود را در این شهر پرافتخار به نمایش بگذارد.
یایوئی کوساما: انقلاب هنری و مقاومت در جستجوی هویت
تجارب اولیه در نیویورک
یایویی کوساما پس از تحمل سرکوب در زادگاهش، در آمریکا نیز با چالشهایی روبرو شد که ریشه در جنسیت و ملیت او داشت. در سالهای ابتدایی مهاجرت، با وجود تلاشهای بیوقفه، آثارش آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفت. اما عشق و تعهد عمیقی که به هنر داشت، نیروی برانگیزاننده او برای ادامه مسیر و غلبه بر چالشها بود.
انقلاب و تحول در شیوهی کاری کوساما
کوساما پس از ورود به نیویورک با دنیایی جدید هنر روبرو شد. او از تجربه ی آن روزهایش اینطور میگوید:
«وقتی به نیویورک رسیدم، نقاشی اکسپرسیونیستی انتزاعی در اوج شهرت بود. من میخواستم با فاصله گرفتن از آن شیوه، آغازگر جنبش هنری جدیدی باشم.»
این میل به نوآوری، در کنار جابجایی از شهر کوچکی در ژاپن به کلان شهر نیویورک، شور و شوق خلاقانه کوساما را شعلهور کرد و او را به ایجاد تغییراتی در شیوه کاریش واداشت. این هنرمند جسور ، که کار خود را با نقاشیهای کوچک با فرمهای طبیعی و انتزاعی و تکنیکهای مختلف مانند آبرنگ و گواش آغاز کرده بود، به تدریج به سمت خلق آثاری با الگوهای تکراری و منظم روی آورد و اندازه نقاشیهایش را بزرگتر کرد. این تغییرات، او را به سمت خلق مجموعه آثاری سوق داد که با محیط جدیدش در نیویورک همخوانی بیشتری داشتند.
راهی به شهرت هنری
در دهههای شصت و هفتاد میلادی، یایویی کوساما با جسارت و خلاقیت خود، در دنیای هنر نیویورک که به شدت تحت سلطه مردان بود، خوش درخشید. کوساما نه تنها با آثار منحصر به فرد، بلکه با تعاملات دوسویهای که با هنرمندان معاصر، نظیر، اندی وارهول، کلاس اولدنبرگ، لوئیز بورژوا و سایرین داشت، نقشی کلیدی در پیشبرد هنر مدرن و معاصر ایفا کرد. در نتیجه ی این تبادل ایدهها و تجربیات، به یکی از رهبران جنبش هنری آوانگارد، به ویژه پاپ آرت تبدیل شد و با جلب توجه منتقدان و به طور کل جامعه ی هنری به سرعت از گمنامی به مقام شهرت رسید.
جلوههای مختلف هنر در دنیای کوساما
کوساما به عنوان یک هنرمند چندرسانهای، با ادغام و تلفیق مدیومها و بهرهگیری از تکنیکهای مختلف، به ارائه آثاری بدیع در دنیای هنر پرداخته است. به عبارتی، او با طراحی، نقاشی، مجسمهسازی، اجرا، مد، نوشتار و اینستالیشن، طیف گستردهای از فرآیند خلق آثار هنری را تجربه کرد.
یایویی کوساما: تحولی در سبک و مفاهیم
مجموعه «شبکههای بینهایت»[ii]
یکی از مهمترین آثار کوساما، مجموعه نقاشی «شبکههای بینهایت» است که نه تنها به بالا بردن شهرت او کمک کرد، بلکه با تمرکز بر مفاهیم ذهنی و روانی، نمایانگر یک تحول مهم در سبک او به شمار میرود. این مجموعه با الهام از وسعت اقیانوس و با به نمایش گذاشتن انبوهی از نقاط ریز و تکرارشونده، بیانگر افکار پریشان، توهمات و نگرانیهای کوساما در مورد هویت فردی هستند. از دیگر ویژگیهای این مجموعه، در مقایسه با حرکات جسورانه هنرمندان اکسپرسیونیسم، تمرکز و دقت زیاد به جزئیات در هنگام کار است. کوساما با این مجموعه ، از این سبک نقاشی فاصله گرفت و شیوه ی منحصر به فرد خود را پایه گذاری کرد.
[i] این سبک نقاشی، بر پایه ی سنت های دیرینه ی ژاپن بنا شده بود و از نظر مضمون و تکنیک، محدودیت های زیادی را به هنرمند تحمیل می کرد. نیهونگا با استفاده از رنگدانه های معدنی، خطوط ظریف و موضوعاتی برگرفته از طبیعت و اساطیر ژاپنی، زیبایی شناسی منحصر به فرد خود را داشت.
این آثار، نه تنها به لحاظ بصری جلب توجه میکنند، بلکه برای کوساما از نظر جنبههای درمانی نیز از اهمیت بالایی برخوردار هستند؛ زیرا روند خلق آنها، که به نام فرایند «خود-نابودی» نیز شناخته میشود، به گونهای است که هنرمند از افکار و احساسات خود دور شود و مانند یک مسیر درمانی عمیق و با تمرکز بر روی خلق یک اثر هنری، به دنیایی جدید و آرام بخش وارد شود. کوساما در ادامه کار خود، این شبکهها را به اشکال دیگر هنری از جمله مجسمهسازی و چیدمان نیز گسترش داد.
سفری از نقاشی به مجسمهسازی
پس از کسب شهرت از طریق نقاشی، کوساما در جستجوی مسیری نو، به دنیای مجسمهسازی قدم گذاشت. او با همکاری دونالد جاد، مجموعه ای به نام «انباشتگی»[i] را خلق کرد. آثاری که از جنس «مجسمههای نرم» بودند و ترس و انزجار هنرمند نسبت به اندام مردانه را به تصویر میکشیدند.«وسواس جنسی»عنوان دیگر برای این مجموعه است که به وضوح بیانگر مضمون آن است. اما وسواسهای کوساما به اینجا ختم نشد. او در اثر دیگری به نام «وسواس غذایی»، انزجار خود از وفور و مصرف افراطی مواد غذایی در دوران پس از جنگ در آمریکا را به تصویر کشید. این دو اثر، نه تنها تجربهای جسورانه در عرصه هنر به حساب میآیند، بلکه دریچهای به سوی زوایای پنهان مشکلات سلامت روان هنرمند نیز هستند.
Accumulation series,1961
«انباشتگی»
کوساما، در دوران حرفهای خود علاوه بر نقاشی پر از نقطههای ریز و درخشان، به ساخت چیدمانهایی با این ویژگی نیز پرداخت. یکی از مشهورترین این آثار، با نام اتاق آینههای بینهایت، متشکل از اتاق کوچکی است که تمام دیوارها، سقف و کف آن با آینهها و نقاط خالخال رنگی پوشیده شده است. هنگامی که تماشاگر وارد این اتاق میشود، حسی از گمراهی و شگفتی سراسر وجود او را در بر میگیرد.حدود سال ۱۹۶۵، اتاق آینههای بینهایت برای اولین بار در نیویورک به نمایش گذاشته شد و با استقبال بسیار خوبی مواجه شد. اما چند ماه بعد، هنرمند آوانگارد به نام لوکاس ساماراس، چیدمان مشابهی از آینههای بینهایت را در گالری معتبر پیس به نمایش گذاشت. این اقدام، که به عنوان سرقت هنری تلقی میشد، خشم کوساما را برانگیخت؛ به طوری که در نهایت خود را از پنجره آپارتمانش به بیرون پرت کرد. با این حال، او زنده ماند و به خلق آثار هنری خود ادامه داد.
کدو تنبلهای خالخالی؛ شاهکار شناخته شده کوساما
مجموعهی «کدو تنبل»، به عنوان یکی از نخستین گامهای کوساما در دنیای مجسمهسازی فضای باز بود و از طرفی به عنوان نمونهای از نوآوریهای او در زمینه چیدمان نیز به حساب میآید. این مجموعه شامل چندین کدو تنبل بزرگ با الگوی پیچیدهای از نقطههای سیاه است که اندازه آنها از بالا به پایین به تدریج کوچک میشود و نحوهی چیدمانشان به گونهایست که گویی همواره در حال رشد هستند. این مجسمه عظیم و زرد رنگ که در ژاپن ساخته شده است، بار دیگر پیوند عمیقاً شخصی بین هنر و هویت او را تقویت میکند و میتوان آن را به عنوان استعارهای از زندگی خود هنرمند نیز به حساب آورد.
Infinity Mirror Room–Phalli’s Field,1965
«اتاق با بی نهایت آینه»، ۱۹۶۵
«شیفتگی کوساما به کدو تنبل از تجربیات دوران کودکیش سرچشمه میگیرد»
او در مصاحبهای میگوید: «اولین بار، کدو تنبل را زمانی دیدم که با پدربزرگم به زمین زراعی رفتیم.در آن زمان صدای کدو تنبل ها را میشنیدم که با من صحبت میکردند! اما به نظر میرسید که این گیاهان در نظر سایرین چندان محبوبیت نداشتند، اما من مجذوب شکل ظاهری آنها شدم.» این اثر که در زمان بازگشت دوباره کوساما به ژاپن در سال های ۱۹۹۴ خلق شد، نمایانگر تغییر رویکرد هنری کوساما از آثار تهاجمی و سیاسی به رویکرد بازیگوشانه تر است.
جریانات فرهنگی
یایویی کوساما، در جدال مداوم با زندگی و اعتراض علیه ناهنجاریهای اجتماعی با جنبشهای هنری پیشرو همراه شد. او در ابتدا با هنر فمینیستی و هیپیها ارتباط برقرار کرد و سپس با برگزاری رویدادهای هنری و مشارکت محور با عنوان «هپنینگ»(۵) به شهرت رسید. در این رویدادها، به نشانهی اعتراض علیه بیعدالتی و تبعیض جنسیتی، افراد برهنه با نقاط رنگی روشن آرایش میشدند و در فضایی مملو از آینههای بینهایت قرار میگرفتند. رویداد «خودویرانگری»(۶) یکی از مشهورترین رویدادهای هنری کوساما و از جمله تأثیرگذارترین آثار هنری قرن بیستم هستند. این آثار که در آنها، مخاطبان به طور مستقیم در شکلدهی اثر هنری نقش داشتند ، با استفاده از عناصری ساده و صمیمی، مفاهیم پیچیدهای مانند هویت، فناپذیری و ارتباط انسان با جهان را به چالش میکشند. اگرچه کوساما برای پیوستن به این جنبشهای جدید و جوان، مدت کوتاهی از دنیای تخیلی درون خود بیرون آمد، اما همچنان خود را مستقل از هر جریان هنری میدانست و معتقد بود که هنر باید فراتر از هرگونه مرزهای سنتی باشد.
سایر فعالیت های هنری کوساما
کوساما در سال ۱۹۶۳، پس از مدتی فعالیت در زمینه هنر مفهومی، تمرکز خود را بر نویسندگی سورئال و راهاندازی یک برند لباس آوانگارد گذاشت. او در این دوره، چندین رمان، مجموعه داستان کوتاه و شعر منتشر کرد که در آنها به موضوعاتی مانند اضطراب، تنهایی و عشق پرداخته است.
مضامین و درون مایه ها در آثار کوساما
آثار یایویی کوساما، نقاش نقاط بینهایت، دریچهای به سوی دنیای درونی و بیرونی هنرمند هستند. از تروماهای زودهنگام دوران کودکی گرفته تا تجربیات شخصی و نگرشهای اجتماعی، همه در آثارش به وضوح مشهود است. او از طریق هنر خود، به گفتگو درباره موضوعاتی از جمله هویت، جنسیت، سیاست و رابطه انسان با جهان اطرافش دعوت میکند. اما نگاه کوساما فقط به مسائل شخصی خود محدود نمیشود؛ او با پرداختن به مسایل سیاسی و به چالش کشیدن تابوهای اجتماعی، بیننده را به تفکر درباره مسائل جامعه نیز وادار میکند.
ازدواج یا روابط عاشقانه!
یایویی کوساما، مطابق عادتهای اجتماعی مرسوم، هرگز ازدواج نکرد و روابط عاشقانه او، در هاله ای از ابهام باقی مانده است؛ اما در میان این عدم قطعیت، رابطهاش با جوزف کورنل، هنرمند آمریکایی و خالق کلاژهای مشهور، از وضوح بیشتری برخوردار است. این زوج با اختلاف سنی ۲۵ سال، هر دو به واسطه تجربههای تلخ گذشته، روان رنجور بودند و از برقراری ارتباط با جنسیت مخالف هراس داشتند. اما با وجود این چالشها، تصمیم به تجربه عشق و هنر در کنار یکدیگر گرفتند.کورنل در سال ۱۹۷۲ درگذشت و این اتفاق برای کوساما ضربه سنگینی بود. او برای کنار آمدن با این فقدان ، شروع به ساخت کلاژهایی از تصاویر و اشیای متعلق به کورنل کرد. «جعبه کورنل»(۷) (۱۹۷۳) یکی از نمونههای بارز این آثار است.
بازگشت به ژاپن: فصل جدید از بازیابی و خلاقیت
سفر زندگی یایویی کوساما همواره پر از فراز و نشیب های بسیار بوده است. مشکلات مالی و از دست دادن جوزف کورنل به طور چشمگیری بر روی سلامت جسم و روان او تأثیر گذاشت. به همین دلیل، در سال ۱۹۷۳ تصمیم گرفت به ژاپن بازگردد. او که امیدوار بود در کشور خود بتواند به آرامش روحی و جسمی دست یابد، پس از تلاش دیگری برای خودکشی، در سال ۱۹۷۷به صورت داوطلبانه در بیمارستان روانی بستری شد و از آن زمان تاکنون، در این بیمارستان زندگی و فعالیت میکند. او در این دوره از زندگی، یک فصل جدید از تلاش برای بهبود و بازیابی را آغاز کرد.بسیاری از مردم زندگی در بیمارستان روانی را یک محدودیت میدانند. اما برای کوساما، این یک انتخاب آگاهانه است و معتقد است که آسایشگاه به او کمک کرده تا به آرامش روحی دست یابد و به یک هنرمند موفق تبدیل شود.
۱. این سبک نقاشی، بر پایه ی سنت های دیرینه ی ژاپن بنا شده بود و از نظر مضمون و تکنیک، محدودیت های زیادی را به هنرمند تحمیل می کرد. نیهونگا با استفاده از رنگدانه های معدنی، خطوط ظریف و موضوعاتی برگرفته از طبیعت و اساطیر ژاپنی، زیبایی شناسی منحصر به فرد خود را داشت.
۲. Infinity Net
۳. Accumulations
۴. Infinity Mirror Room
۵. Happening
۶. Self-Obliteration
۷. The Cornell Box
وب سایت هنرمند:
برای مطالعه بیشتر
یویایی کوساما ؛ سرگذشت هنرمند
یویایی کوساما ؛ سرگذشت هنرمند
با تنها یک خال، هیچ چیز به دست نمیآید. درجهان هستی، خورشید، ماه، زمین و صدها میلیون ستاره وجود دارد. همه ما در راز بیانتهای آن زندگی میکنیم. تلاش برای رسیدن