۰ تومان
0
0
Subtotal: ۰ تومان
سبد خرید خالی است.

آموزش هنر جامـــــع

رویکردی برای آموزش هنر در قرن 21

نوشته: دکتر مرضیه طلائی، دپارتمان آموزش هنر نگره، تیرماه ۱۴۰۳

وقتی پیرامون رویکردهای تربیت هنری صحبت می کنیم به نظر می رسد به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش مهم هستیم که کدام دانش یا دانش ها در حوزه آموزش هنر و تربیت هنری بیشترین ارزش و اهمیت را دارند؟ در طول تاریخچه آموزش هنر با جهت گیری های مختلفی مواجه می شویم که بنا به شرایط و اقتضائات زمانه و ارزش های متنوع فرهنگی- اجتماعی جوامع  متولد شده اند. پس از رشد فناوری ها و پیشرفت جوامع و تحولات جهانی، نظریه پردازان آموزشی متوجه شدند که نیاز به چارچوبی جامع و هماهنگ در آموزش هنر ایجاد شده است که نه تنها برای توسعه مهارت‌های هنری، بلکه بر رشد شخصیت‌ها و فراگیری مهارت‌های ضروری برای زندگی در دنیای امروزی نیز راهگشا باشد. از این رو، «آمـــوزش جامــــع هنـــر » به عنوان یک توسعه‌ی تحول‌بخش در عرصه آموزش و پرورش هنر به وجود آمد. در این نوشتار، به بررسی کوتاه أصول این رویکرد و خط و ربط آن با انواع فرآیندهای هنری و مهارت های قرن بیست و یکم می پردازم.

آموزش هنر جامع چیست و چگونه پدیدار شد؟

آموزش جامع هنری[i] از اواسط قرن بیستم و با ظهور جنبش «هنر به عنوان یک رشته» در ۱۹۶۰، مورد توجه بسیاری از مربیان هنر در ایالات متحده قرار گرفت. در همین دوران منوئل باراکان[ii]، هنرمند و مربی هنر با نوشتن مقاله ای  پیرامون «تحولات در آموزش هنر: تغییر مفاهیم محتوای برنامه درسی و تدریس»، توجه مربیان و معلمان هنر  را به تغییر  جهت گیری آموزش هنر در مدارس جلب کرد. این تغییر مهم، بیش تر از هر چیز، تمرکز صرف به تولید هنری و خود بیانیِ رویکرد کودک محور[iii] را که در سرتاسر قرن بیستم به عنوان جریانی تاثیرگذار و پرنفوذ در آموزش هنر ریشه دوانده بود، نشانه گرفت و توجهات را به سمت و سوی «محتوای هنر» جلب کرد. در الگویی که باراکان طراحی کرده بود، آموزشِ تاریخ هنر و نقد هنری با  فعالیت های هنری تلفیق می شد و دانش آموزان علاوه بر اینکه با مواد و تکنیک ها دست و پنجه نرم می کردند، فرصت هایی برایشان فراهم می شد تا آثار هنری از جوامع گذشته و حال را نیز مشاهده کنند و بدان ها واکنش نشان دهند.  تا اینکه در دهه ی ۱۹۸۰ ایده های باراکان به طور گسترده تری و با عنوان آموزش هنر دیسپلین محور[iv] (DBAE) ادامه یافتند. این اصطلاح را دواین گریر[v] برگزید و در مقالات خود اعلام نمود که می توانیم هنر را  به عنوان موضوع مستقل، مانند سایر موضوعات مدرسه آموزش داد و آموخت. بر طبق این دیدگاه  هنر دارای ابعاد و جنبه های دیگری غیر از تولید هنری نیز  هست که می تواند به یک موضوع عادی در برنامه درسی مدارس تبدیل شود و هویت دیسپلینی پیدا کند. این هویت تازه دارای ابعاد و اهداف مختلفی بود که با نوشته های نظریه پردازان و حمایت موسسه آموزش گتی قوام بیشتری یافت،  و بعدها به عنوان آموزش جامع هنر شناخته شد که در ادامه بدان می پردازم.

تلفیق چهار رشته هنری در آموزش جامع هنر

آموزش جامع هنر یک رویکرد دانش آموز محور  برای آموزش هنرهای تجسمی است که در واکنش به روش های قبلی آموزش هنر توسعه پیدا کرد. یکی از مهم‌ترین ایده‌ها و پیش فرض های مرتبط با این دیدگاه گسترده‌، که آن را محتوای برنامه درسی هنر «جامع» می‌نامیم، این است که مهارت‌های هنرسازی یا تولید هنری به عنوان تنها یا اولین نتیجه تجربه دانش‌آموزان در یک برنامه درسی هنر در مدرسه تلقی نمی‌شود. شاید یکی از دلایل مهم برای این ادعا این باشد که أساسا تجربه بشری از هنر و نقش آن در جوامع و فرهنگ های مختلف تنها در آفرینش هنری و هنرسازی محدود نبوده است. از همین رو چنین رویکردی در آموزش تلاش کرده است تا فرصت هایی فراهم کند که در آن دانش آموزان به درک جامع تر و وسیع تری از معنای هنر، آنچنان که در دنیای هنر رخ داده می دهد، دست پیدا کنند. این ادراک و فهم جامع، از طریق  تلفیق و ترکیب تولید هنری با تاریخ هنر، نقد هنری و زیبایی شناسی  ایجاد می شود. در واقع آموزش جامع هنر با هر یک از  اصول ۴ گانه ی رویکرد دیسیپلین محور در طیف وسیع تری ارتباط برقرار می کند:

تاریخ هنر: آموزش جامع هنر مطالعه تاریخ هنر را مورد توجه قرار می دهد تا دانش آموزان را به واکاوی در زمینه و پیشینه تولیدات هنری در جوامع و فرهنگ های مختلف ترغیب کند. در واقع دانش آموزان با یادگیری در مورد جنبش های هنری، سبک ها و زمینه های فرهنگی مختلف، از تنوع بیان انسانی و اهمیت تاریخی هنر قدردانی می کنند.

[i] Comprehensive art education

[ii] Manuel Barkan

[iii] Child centered art education

[iv] Discipline-based art education

[v] Dwaine Greer

سیر تحول سبک ها و جنبش ها در تاریخ هنر

نقد هنری: آموزش جامع هنر دانش آموزان را تشویق می کند تا آثار هنری خود و دیگران را تجزیه و تحلیل و نقد کنند. با درگیر شدن در نقد هنری، دانش آموزان یاد می گیرند که افکار خود را بیان کنند، اطلاعات بصری را تفسیر کنند و حساسیت های زیبایی شناختی خود را توسعه دهند.

«منتقد هنر» ، اثری از رائول هاسمن، ۱۹۱۹

 

زیبایی شناسی: آموزش جامع هنر جنبه های فلسفی و نظری هنر، از جمله مسائل زیبایی، معنا و ارزش هنر را بررسی می کند. این بدان معنی است که دانش آموزان با مطالعه زیبایی شناسی، درک عمیق تری از نقش هنر در جامعه و تأثیر آن بر افراد و جوامع پیدا می کنند.

تولید هنری: آموزش جامع هنر بر تجربیات هنری متنوعی تأکید دارد که به دانش آموزان امکان می دهد تکنیک ها، مواد و فرآیندهای مختلف را کشف کنند. آن ها از طریق هنرسازی، خلاقیت، مهارت های حل مسئله و شیوه های بیان خود را توسعه می دهند.

هر یک از این چهار رشته یا موضوع روش های آموزشی مختص به خود را دارند و در رویکردهای معاصر در آموزش هنر به شیوه های مختلفی ورود یافته اند.

فرایند های هنری در آموزش جامع هنر

استانداردهای محتوایی هنر، نشان دهنده نتایج یادگیری هستند که معلمان و مربیان هنر از دانش آموزان انتظار دارند. این استانداردها، چهار فرایند هنری را توصیف می‌کنند که هر دانش آموز در هر سطح آموزشی(پیش از دبستان تا متوسطه دوم)، درباره انواع فرم‌های هنری باید بدان دست یابد. این چهار فرایند شامل: ۱)خلق،  ۲)اجرا،ارائه،تولید،  ۳)پاسخگویی/واکنش و  ۴)برقراری ارتباط است. از همین رو  مربیان و معلمانی که رویکرد آموزش جامع هنری را اتخاذ می کنند، با ارائه یک برنامه درسی عمیق، دانش آموزان را در دستیابی به این نتایج یادگیری به عنوان یادگیرندگان مادام العمر راهنمایی می کنند. در این دیدگاه، دانش آموزان از طریق درگیر شدن در فرایندهای خلق، ارائه، پاسخ و ارتباط، تجربیات هنری با کیفیتی را در کلاس هنر به دست می‌آورند.

خـــــلق، کنش مفهوم سازی، ساختن و دستکاری است. دانش‌آموزان مانند هنرمندان، رسانه‌های هنری و فرآیندهای تولید هنری را برای انتقال ایده‌هایشان بررسی می‌کنند. محصولات خلاقانه آنها شامل هنرهای زیبا، طرح ها، صنایع دستی، فناوری های دیجیتال، نمودارها، اینستالیشن ها، پرفورمنس ها، نوشته ها و تلفیقی از این ها است.

ارائــــه، فرآیند معرفی، توضیح و یا نمایش آثار هنری، اجراها، تولیدات و ایده‌ها برای انتقال دانش و تفسیرهای دانش آموزان است. آن ها آثار هنری، نمونه کارها و سایر محصولات خلاقانه را در خلال بحث ها و نقدهای کلاس هنر خود ارائه می کنند؛ آثار هنری شان را در مکان‌های فیزیکی و فضاهای مجازی به نمایش می‌گذارند و نحوه ارائه و نمایش هنر و مصنوعات توسط متصدیان موزه و گالری ها را بررسی می‌کنند.

 پـــاسخ دادن زمانی اتفاق می‌افتد که دانش‌آموزان به ایده‌های بزرگ، سؤالات اساسی و محتوای تاریخ هنر، زیبایی‌شناسی، فرهنگ بصری، محیط و یا موضوعات دیگر پاسخ می‌دهند. پاسخ های دانش آموزان می تواند شرکت کردن در گفتگوهای کلاسی و یا در قالب تولید آثار هنری، مجلات، نمونه کارها(کارنما)، نوشته ها و ارائه های چند رسانه ای باشد. این محصولات و فرآیندها این امکان را برای دانش‌آموزان فراهم می‌کنند تا پرسش های خود را آزادانه بپرسند، بازخورد ارائه دهند، به شواهد استناد کنند و ارزیابی‌های آگاهانه انجام دهند.

 ارتبـــاط نشان دهنده توانایی دانش آموزان برای تداعی معانی و ترکیب اطلاعات در مورد هنر و موضوعات دیگر در زندگی روزمره است تا از این طریق ایده های جدید را تولید کنند، مفاهیم متفاوت را پیوند بزنند، و  رابطه ی میان ایده‌ها و اثر هنری را با معانی شخصی و زمینه بیرونی/معانی اجتماعی آن ها کشف می کنند .

این نکته حائز اهمیت است که در آموزش جامع هنری دانش آموزان در حین تولید، ارائه آثار و برداشت‌های خود، و پاسخ‌های آگاهانه، ارتباطات شخصی‌ برقرار ‌کنند.

تولید و ارائه اثار هنری  در یک کلاس هنر

چارچوب آموزش جامع هنر و مهارت های قرن بیست و یکم

با ورود به قرن بیست و یکم و ظهور فناوری های دیجیتال و دسترسی فوری دانش آموزان به انواع داده های نوشتاری، بصری و شنیداری، بسیاری از کشورها بر سواد رسانه ای، دیدگاه های چند فرهنگی و رویکردهای میان رشته ای در آموزش هنر تاکید می کنند. از همین رو چارچوب آموزش جامع هنری با اضافه کردن برخی مسائل تازه تر همچون مطالعات فرهنگ بصری، فناوری های معاصر و بیان خلاقانه در یک زمینه اجتماعی،

تفکر نقادانه و حل مسئله: آموزش هنر با تشویق دانش‌آموزان به تجزیه و تحلیل و تفسیر اطلاعات بصری، تفکر نقادانه را برانگیخته می‌کند و  مهارت‌های حل مسئله را تقویت می‌کند.

ارتباطات و همکاری: از طریق پروژه‌های هنری مشترک، دانش‌آموزان یاد می‌گیرند که ایده‌های خود را بیان کنند، بازخورد سازنده بدهند و دریافت کنند، و به طور مؤثر با هم همکاری کنند.

آگاهی فرهنگی و جهانی: آموزش جامع هنر به عنوان مجرایی برای کاوش فرهنگی و درک جهانی عمل می کند. با قرار دادن دانش‌آموزان در معرض سنت‌ها و دیدگاه‌های هنری متنوع، همدلی فرهنگی و آگاهی جهانی را افزایش می دهد و دانش‌آموزان را برای مشارکت معنادار در دنیایی که به طور شگفت انگیزی به هم مرتبط است، آماده می‌کند.

سواد فناوری: در عصر دیجیتال، آموزش جامع هنری، فناوری را برای تقویت بیان خلاقانه دانش آموزان و ارتباطات موثر تلفیق می کند. با ترکیب ابزارها و پلتفرم‌های دیجیتال، مربیان هنر دانش‌آموزان را با سواد فن‌آوری مجهز می‌کنند و آنها را برای سازگار شدن با جامعه کنونی  توانمند می سازند.

در آخر می توان به این جمع بندی رسیدکه چارچوب‌های آموزش جامع هنر زمینه مناسبی را برای توسعه مهارت‌های قرن بیست و یکم مانند تفکر نقادانه، خلاقیت، ارتباط، همکاری، آگاهی فرهنگی و سواد فناوری فراهم می‌کند. با تلفیق آموزش هنر در برنامه درسی، مربیان می توانند به دانش آموزان کمک کنند تا این مهارت های ضروری را که در دنیای به سرعت در حال تغییر امروز اهمیت بسیاری دارند، توسعه دهند.

برای مطالعه بیشتر

کارگاه شیوه ها و رویکردهای آموزش هنر

کارگاه شیوه ها و رویکردهای آموزش هنر؛ درآمدی بر رویکرد TAB

مقدمه ای بر کارگاه شیوه ها و رویکردهای آموزش هنر. : تمرکز در این دوره بر تعریف اصول و شاخصه های یکی از پرنفوذ ترین رویکردهای آموزشِ هنر. با نام «تدریس رفتار هنرمندانه» یا TAB  است. این دوره قصد دارد با مروری بر مفاهیم گوناگون هنر، به بررسی دیدگاهی بپردازد…

ادامه مطلب »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات پیشنهادی

با عرض پوزش، ما پستی پیدا نمیکنیم. جستجو های مختلف را امتحان کنید.

برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.