نوشته زینب حیدری، دپارتمان هنر نگره،بهمن ماه ۱۴۰۳
به دنیای ادوارد هاپر [۱]خوش آمدید! دنیایی که به نظرم میرسد همچون ویترین نمایشی است که پیوسته، عموم ساکنینش، بدون تبادل واژهای در حال مشاهده، وقت گذرانی و شاید قضاوت یکدیگر هستند. با دیدن برخی از اثار هاپر مانند«شب زنده داران»، دریافتم که سهم من در این همراهی، عمدتا در مقام ناظریست که از پشت پنجره ای عریض به تماشای تنهایی پرهیاهوی انسان نشسته است. همچنین در نقاشیهای این هنرمند، گونه ای از روایتگری جریان دارد که علی رغم سکوت حاکم بر قاب هایش، بیننده همچنان چشم به شنیدن قصه گویی هایشان دوخته است. چهره های عاری از جزییات، مغموم و در خود فرو رفته که بیشتر شبیه به ماسک های بی روحیست که از احساسات و شخصیت آنان کمتر سخن میگوید. با این حال توجه به توپوگرافی صورت ها، بیننده را به سمت رمز گشایی از سکوت عامدانه پیکره ها و بدن های بی حرکتشان سوق میدهد. اسراری که گویای خستگی، دلسردی و تنهایی انسان در دنیایی است که او می زیسته است. به قول جاناتان جونز، گویی که ما اکنون در نقاشیهای هاپر زندگی میکنیم. این نوشتار گذری بر زندگی این هنرمند دارد.
از نیویورک تا پاریس: روایتی از زندگی ادوارد هاپر
ادوارد هاپر نقاش زندگی مدرن، اهل کدام سرزمین است ؟چه حس میکند؟ چه میخواهد بگوید؟ چرا و چگونه آن طور نقاشی میکشد؟
در ژوئیه ۱۸۸۲، شهر نیاک امریکا، تولد یکی از برجسته ترین نقاشان واقعگرای امریکا، به نام ادوارد هاپر را در خود دیده است. دوران کودکی او در خانه ای بر فراز تپه ای مشرف به رودخانه هادسون گذشت و همان چشم اندازهای زیبا ،توجه او را به شکل، رنگ، فرم و بازی نور و سایه ها جلب کرد. طراحی کردن از قایقهای شناور بر بنادر محلی، اولین نمونه آثار او در سیزده سالگی بود که روح زمان و جغرافیا در آن محسوس جلوهگری میکند.
خانه کودکی و اتاق خواب هنرمند
او در تمام دوران کودکی تا جوانی از حمایت والدینش برخوردار بود. والدین هاپر با پذیرفتن علایق هنری پسرشان و اختصاص زمان خانوادگی برای بازدید از فضایهای موزهها، گالریها و شرکت در رویدادهای فرهنگی، او را در مسیر زیستنی هنرمندانه پشتیبانی میکردند. با این حال، او تحت تاثیر بحران های روحی دوران بلوغ و تنهایی متاثر از تمسخر همکلاسی هایش برای تغییرات فیزیکی، به دنبال راهی برای دوری از همهمه های بیرونی و شنیدن ندای درونش می گشت. طوری که از آن زمان تا به لحظه وداع، رنگ، بوم ، قلم و جوهر، جایگزین کلمات برای ناگفته هایش شدند.
کودکی هاپر در کنار دوستانش
آموزش هنری ادوارد هاپر: از تصویرگری تجاری تا خلق سبک شخصی
بعد از اتمام دوران متوسطه، آموزش رسمی هنری ادوارد هاپر، با توصیه والدین به فراگیری تصویرگری تجاری آغاز شد. او بعد از گذراندن یکسال در مدرسه تصویرسازی منهتن، در بین سال های ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۶ ، به خاطر اشتیاقش به نقاشی به مدرسه هنر نیویورک یا همان «مدرسه جدید طراحی پارسون» روانه شد. در آنجا تحت تعالیم هنرمندان برجسته امریکایی، مانند ویلیام مریت چیسو رابرت هنری[i] که هنرجویانشان را ترغیب به بازنمایی حقایق روزمره دنیای پیرامون میکردند، مهارت های هنریش را توسعه داد و به جستجوی سبک شخصی خود پرداخت.
بعد از فراغت از دانشگاه ،کارش را با سرکوب حس نفرت از تصویر گری، و در یک آزانس تبلیغاتی در نیویورک ادامه داد. گرچه آن موقعیت پرسود، جاه طلبی های خلاقانه و رضایت شغلی اورا برآورده نمیکرد، با این حال مانند هر شمشیر دو لبه ای، بر رشد حرفه ای و هنری او تاثیر بسیار داشت.
تأثیر هنرمندان امپرسیونیست بر هنر ادوارد هاپر
هاپر در سالهای ۱۹۰۶ تا۱۹۱۰ به اروپا سفر کرد و تحت تاثیر سنت های هنری پاریسی بویژه آثار هنرمندان امپرسیونیست و پستامپرسیونیستی مانند ادگار دگا، ادوارد مانه و پل سزان قرار گرفت. او این دوران خود را نوعی «امپرسیونیست اصلاح شده» نامید. هاپر شیفته ترکیب های غیرمعمول مانه و دگا در به تصویر کشیدن زندگی شهری مدرن شد. نورهای اغراق شده به همراه سایه های تند وتیز که یادآور بازی نور در آثار امپرسیونیست ها است، نقش بسیار مهمی در قابهای تصویری او ایفا میکنند. ساختمانها، مردم را میپوشاند و نور آن ها را نشان می دهد. این کنشگری دراماتیک نوری، در کنار پالت رنگی گرم وخاکستری های سرد در اثارش، تضاد قابل تاملی با موضوعات انتخابی او مانند تنهایی و سرگشتگی انسان مدرن ایجاد میکند و به تصاویر عمق و حس واقع گرایانه ای میبخشد که تفسیر شخصی هنرمند از واقعیت را نشان می دهد.
بازی نور و سایه در اثر اتاق های کنار دریا، ۱۹۵۱ ،ادوارد هاپر
بازنمایی زندگی مدرن از طریق نقاشی
نقاشیهای ادوارد هاپر تنها یک قاب ساده از منظرۀ خلوت شهری یا روستایی نیستند. تصاویری هستند که علی رغم وابستگیشان به واقعیت، جهانی را به نمایش میگذراند که در آستانه فروپاشی است. چیدمان عناصر صحنه ها و رابطه میان معماری و فیگورهای انسانی، افقی متناقض از تنهایی، ازدحام و بیگانگی انسان در جهانی که هنرمند در آن زندگی می کرد، به نمایش می گذارند. به عنوان مثال، آسمان خراش های سربه فلک کشیده آمریکا و ساختمان های پرطرفدارش هیچ گاه سوژه انتخابی او نبودند.در بسیاری از آثار او زنان و مردانی با حرفه های گوناگون مانند: خواننده، دفتریار، متصدی پمپ بنزین به چشم میخورند که با وجود حضور در مکان های پر جنب و جوش نظیر سالن سینما، اتاق کار، کافه و هتل باز هم غرق در تنهایی و داستان های پنهانی خود هستند. یا به عنوان نمونه، در تابلوی معروف «شب زنده داران»، این اهالی اهل دل ناآشنا، همان شبزندهدارانی هستند که در کافهای نورانی با تجلی از غم و سکوت نشستهاند. آنها به ظاهر ساکن دنیایی هستند تغییر ناپذیر که زندگی از آن حذف شده است ولی هاپر خوب میداند که ساکنان آثارش، مسحور نور اسرارآمیزی هستند که بر پیکره هایشان جاری شده است. هاپر همواره سعی داشت که از طریق نقاشی، چیزی را به تصویر بکشد که فراتر از ظاهر و رئالیسم عکاس گونه باشد.
نقاشی شب زنده داران، ۱۹۴۲، ادوارد هاپر
مسیرنمایی از فراز و نشیب ها
اولین طعم موفقیت مالی هاپر به حوالی سال ۱۹۱۵ باز می گردد که به عنوان هنرمند -سالها پیش از ظهور هنر پاپ و رواج چاپ دستی-طرحهایی با تکنیک چاپ فلزی و تیزابی(اچینگ) را خلق کرد.حتی مجموعه آثار این دوره از زندگی حرفه ای او بیشتر از نقاشیهای رنگ و روغنش مورد توجه قرار گرفت. در۳۷ سالگی، اولین نمایشگاه انفرادی خود را در کلوب ویتنی – Whitney Club – برگزار کرد. اگر چه او در این نمایشگاه توفیقی در فروش نداشت، اما با معرفی آثارش به مخاطب عام و درخشش نامش در محافل هنری نقطه پرشی در روند کاریش به دست آورد.
هاپر در سال ۱۹۲۴، در حالیکه خود را به طور کامل وقف نقاشی کرده بود با جوزفین نیویسون (۱۹۶۸-۱۸۸۳)، که همچون هاپر یکی از شاگردان روبرت هنری و خود نقاش قابلی بود، ازدواج کرد. او با مدل شدن برای نیمی از آثار هاپر، همفکری دادن برای انتخاب موضوعات ،تنظیم صحنه ها و نقد وبررسی آثار تکمیل شده، نقش مهمی در موفقیت هنری هاپر گذاشت.
با گسترش و نفوذ همه جانبه نقاشی و جنبش اکسپرسیونیسم انتزاعی در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ و ظهور نقاشان بزرگی همچون جکسون پالاک، ویلیهم دکونینگ و مارک روتکو، که تماما از سنتهای نقاشی بازنمایانه دست کشیده بودند، چالشهایی برای نقاشان واقعگرا، ادوارد هاپر در قرن بیستم پیش آمد. با وجود کاهش محبوبیت نقاشیهای هاپر، او با ارائه آثار شاخص، سعی در جلب توجه جامعه هنری به سمت خود داشت.
به پایان آمد این دفتر
آنچه دریافتم این بود که آثار ادوارد هاپر نشان میدهد که رئالیسم صرفاً کپی برداری تحت اللفظی یا عکاسی از آنچه میبینیم نیست، بلکه او تفسیری شخصی از واقعیت را در نقاشیهایش به تصویر کشیده است. هاپر که با نگاهش به هنر، تأثیرات عمیقی بر نقاشان پاپ و واقعگرای دهههای بعدی و همچنین بر سایر رشتههای هنری مانند سینما، عکاسی، ادبیات و موسیقی گذاشت، در سن ۸۴ سالگی در استودیوی شخصی خود در منهتن نیویورک، بر اثر ایست قلبی درگذشت.
می توانید درباره نقش شهر در آثار هاپر مقاله حرفه -هنرمند را مطالعه کنید.
[۱] Edward Hopper